برای ترویج اسم با شکوهت
ای " عظیم"
دهان غنچه باز ماند
از خلسه عشق !
چشمم را گرفته است
" بصیرت" نگاهت
ای جان تنها
" یکتا "
رونق ماه از توست،
گوشه چشم نارون
به ناز نگاه تو
دشت را تنفس می کند.
ای" نور" ماندگار همیشگی
فقط زنده از آنم
که با تو باشم
هوای میانه جنون
زده بر پیکر تشنهام
و عطش چشمانم را
باران امید تو،
سیراب میکند.
همان زلال دلنشین
که زیر چتر حادثه
اتفاق افتاد!
تشییع هزار لاله بر شانه باد
در بهار و بلوط
ای ارغوان عشق
نام بلند تو
چشم مرا
تلخ و خیس کرد.
یا" انت السلام و منک السلام"
آغاز شعر شورانگیزم
به خاک تیره من رسید.
بگیر دست دلم را
ای همیشه بودنی
تو...
همیشه
ماندهای
و خواهی ماند،
با من
با همه
و با هر که تو را بخواهد و بخواند
یا مجیب الدعوات
نظرات